کمک به کودکان مبتلا به اضطراب:
اضطراب دوران کودکی می تواند با رشد کودکان بدتر شود. عدم درمان اضطراب می تواند بر سلامت جسمی و روحی تأثیر بگذارد. در اینجا نحوه کمک به فرزندتان برای مدیریت اضطراب به تنهایی آورده شده است.
پدرانی که شجاعانه در اطراف اتاق خواب ها گشت می زنند (چراغ قوه مطمئن در دست) تا به کودک ترسیده نشان دهند که هیچ موجود چند پا و پرمویی زیر تخت آنها پنهان نشده است، مراسم شبانه ای است که به طور مرتب در خانه های سراسر جهان انجام می شود. اما وقتی اضطراب عنکبوت شما را از خوابیدن دور از خانه یا مسافرت باز می دارد، این یک مشکل است. این عنکبوت نیست که شما را از انجام کارهای ماجراجویانه باز می دارد. این شما هستید - و اضطراب شما - که شما را متوقف می کند.
مهم است که تفاوت بین اضطراب عادی و یک اختلال اضطرابی را بدانید. ترس از عنکبوت ها ، حشرات، پرندگان، هیولاها یا غریبه ها از ترس های رایج دوران کودکی محسوب می شوند که ممکن است باعث ایجاد اضطراب موقت در کودک شوند. این یک پاسخ عادی است. اما، صرف نظر از محرک (عنکبوت، سگ، رفتن به مدرسه، ملاقات با افراد جدید)، اضطراب معمولی زمانی سمی می شود که افکار کودک را به شکلی همه جانبه به خود مشغول کند و بر توانایی و رفتار کودک برای درگیر شدن در فعالیت های عادی تأثیر منفی می گذارد.
اضطراب معمولی یا اختلال اضطرابی؟ چگونه تفاوت را تشخیص دهیم
هر فرد، کودک و بزرگسال، در مقطعی احساس اضطراب می کند . اضطراب یک احساس عادی است که هدفی دوگانه دارد. اختلالات برای مثال، اضطراب ممکن است کودک را برانگیزد تا تکالیف خود را برای کلاس آماده کند.
آنچه اضطراب عادی را از اضطراب مشکلساز متمایز میکند، درجهای است که اضطراب «در عملکردی که برای یک کودک در یک سن خاص یا مرحله رشد انتظار دارید تداخل میکند». کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی ناگزیر شروع به اجتناب از موقعیت ها، چیزها، افراد و مکان هایی می کنند که آنها را مضطرب می کند. "اجتناب نشانه بارز اختلالات اضطرابی است."
علل اختلال اضطرابی دوران کودکی
"هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در خطر ابتلا به اختلال اضطراب نقش دارند." تحقیقات نشان میدهد که زیستشناسی، بیوشیمی، موقعیتهای زندگی و رفتارهای آموختهشده همگی نقش دارند. کودکان رفتارهایشان را بر اساس آنچه می بینند الگو می کنند.
و سپس مولفه ژنتیکی وجود دارد. اختلالات اضطرابی در خانواده ها دیده می شود، اما سابقه خانوادگی به این معنا نیست که کودک قرار است به این اختلال مبتلا شود. رفتار والدین میتواند مشکل کودکان را تشدید و بدتر کند، اما این به این معنا نیست که بگوییم والدین در وهله اول علت مشکل کودک هستند.
این مسئله مقدار زیادی به حساسیت ذاتی، پویایی خانواده و تجربیات زندگی کودک بستگی دارد. برخی از کودکان استعداد طبیعی یا آسیب پذیری نسبت به اضطراب دارند یا در تنظیم احساسات اضطراب و ترس خود مشکل دارند و این به این دلیل نیست که والدین آنها این کار را انجام داده اند یا آن کار را انجام نداده اند.
خواندن نشانه ها: اضطراب در کودکان چگونه به نظر می رسد
اختلالات اضطرابی خود را از راه های جسمی و روانی نشان می دهند. چگونگی بروز اختلال اضطرابی به سن کودک و نوع اختلال اضطرابی بستگی دارد. از آنجایی که اضطراب می تواند از طریق علائم فیزیکی ظاهر شود، مهم است که با یک متخصص اطفال مشورت کنید تا مطمئن شوید که رفتارها و علائم مربوط به اضطراب هستند و به دلیل یک بیماری زمینه ای نیستند.
ویدئوی اضطراب جدایی کودک
ویدئوی اضطراب جدایی کی اتفاق میفتد؟
برخی علائم عمومی:
• والدین ممکن است متوجه افزایش تحریک پذیری، گریه بیش از حد، عصبانیت و همچنین دشواری بیشتر در تسکین خود یا خود تنظیمی کودکان نوپا و خردسال شوند.
• کودکان خردسال ممکن است رفتارهای واپسگرایانه ای مانند خیس کردن در رختخواب (با فرض اینکه کودک آموزش توالت رفتن دارد) یا چسبندگی بیش از حد از خود نشان دهند.
• در تمام گروه های سنی، کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی ممکن است علائم فیزیکی مانند معده و سردرد، اصرار مکرر در دستشویی، تنفس سریع، درد قفسه سینه، تنگی نفس، تهوع و استفراغ، کم اشتهایی، دردهای عضلانی و تنش و مشکلات خواب را نشان دهند. برخی از کودکان دچار حملات تهوع و خفگی می شوند.
• علائم روانی و رفتاری عبارتند از: اطمینانجویی مکرر، نیاز به انجام کارها دقیقاً به همان روش و به همان ترتیب (سخت)، احساس تهدید غیرمنطقی یا تحت تأثیر تجارب جدید. اجتناب از هر موقعیتی - مدرسه، افراد و مکانها، رویدادها، اجتماعات - اضطراب آنها را تحریک یا تشدید میکند.
• هوشیاری بیش از حد به این معنی است که کودک در حالت آمادهباش قرار دارد و دائماً محیط خود را زیر نظر دارد و همه چیز را در اطراف خود تحت نظر دارد. کودکان بیش از حد هوشیار اغلب نشانه های بی ضرر را به عنوان نشانه های خطر به اشتباه تعبیر می کنند. در حالی که نظارت بر اتاق یک استعداد مفید برای جاسوسان است، اما برای یک کودک خسته کننده است.
اضطراب جدایی در کودکان طبیعی با غیر طبیعی !!
استرس واضطراب در نوجوانان
انواع اختلالات اضطرابی در کودکان
اضطراب جدایی : نگرانی بیش از حد از اینکه اگر کودک در کنار والدین، مراقب یا هرکسی که به او وابسته است نباشد، اتفاق بدی بیفتد. کودک ممکن است تمایلی نداشته باشد یا از ماندن در خانه یکی از اقوام یا دوستان خود، تنها خوابیدن یا رفتن به مدرسه امتناع کند. بسیاری از کودکان بین 18 ماهگی تا سه سالگی اضطراب جدایی را تجربه میکنند، زمانی که والدین از اتاق خارج میشوند یا از دید خارج میشوند، احساس اضطراب طبیعی است. معمولاً کودکان می توانند از این احساسات منحرف شوند. با این حال، اضطراب جدایی ممکن است زمانی که کودک بزرگتر است و به خصوص بین سنین 7 تا 9 سالگی ظاهر شود .
اختلال اضطراب فراگیر : GAD اضطراب مزمن و نگرانی بیش از حد در مورد همه چیز و زندگی روزمره. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نگران اتفاقات بدی هستند که برای افرادی که دوستشان دارند اتفاق می افتد یا اینکه هیچ کسی به جشن تولدی که از ابتدا نمی خواستند نیاید. این نگرانی در رابطه با رویدادهایی که باعث نگرانی شده است، بیش از حد است. اختلال اضطراب فراگیرخسته کننده است زیرا کودکان به طور مزمن و دائم نگران هستند و نمی توانند این افکار را کنترل کنند. علاوه بر این، کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیراغلب به غرایز خود اعتماد ندارند و دائماً به دنبال تأیید یا اطمینان از دیگران هستند.
اختلال هراس: تصور کنید ده ساله هستید و ناگهان، بدون هیچ هشداری، ترس شدیدی را تجربه می کنید که احساس می کنید در حال غش کردن هستید. قلبتان می تپد. شما ترسیده اید و احساس می کنید کنترل ندارید. ممکن است دچار تنگی نفس و درد قفسه سینه شوید. این یک حمله پانیک است .
حمله پانیک معمولاً حدود 15 تا 30 دقیقه طول می کشد (در 10 دقیقه به اوج خود می رسد) در حالی که ترس ناشی از حمله دیگر ادامه دارد و ترس از بازگشت هراس همان چیزی است که رفتار اجتنابی را برای جلوگیری از حمله دیگر تحریک می کند.
فوبیاها : در حالی که این ترس های غیرمنطقی و مداوم می توانند توسط یک حادثه واقعی ایجاد شوند. بیشتر فوبیاها بدون حادثه قبلی ظاهر می شوند. کودکان می توانند نسبت به موقعیت ها، اشیاء، مکان ها و افراد فوبیا ایجاد کنند. هنگامی که فوبیا شروع می شود، کودک از موضوع ترس خود دوری می کند و در صورت قرار گرفتن در معرض آن، رفتارهای ناراحت کننده ای مانند گریه کردن، عصبانیت و همچنین عصبانیت از خود نشان می دهد.
اختلال اضطراب اجتماعی : با ترس یا نگرانی شدید در مورد قضاوت شدن توسط دیگران مشخص می شود، کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از اینکه دیگران چگونه آنها را درک می کنند عذاب می کشند. اغلب، آنها می ترسند که احمق به نظر برسند یا در مقابل همسالان خود خجالت زده شوند. این اختلال به ویژه مخرب است، زیرا می تواند بر تمایل کودک برای حضور در مدرسه یا شرکت در کلاس تأثیر بگذارد و می تواند اجتماعی شدن عادی با همسالان را خنثی کند و مانع دوست یابی شود.
لالی انتخابی : لالی انتخابی زمانی است که کودک با افراد خاصی -والدین ، خواهر و برادرها و دوستان نزدیک- به راحتی و به طور عادی صحبت می کند، اما خارج از این حلقه درونی صحبت نمی کند. اغلب والدین این رفتار را نمی بینند تا زمانی که معلم به آنها هشدار دهد که کودک در مدرسه صحبت نمی کند.
اختلال وسواس فکری اجباری : OCDکودکان مبتلا به این اختلال با افکار، وسواسها، و اجبارهای ناراحتکننده، اضطرابانگیز مبتلا میشوند که حداقل بهطور موقت با انجام رفتارهای آیینی تسکین مییابند. ترس کودک از میکروبها ممکن است منجر به شستن مکرر دستها شود. از دیگر آداب و رسوم می توان به چیدمان متقارن اشیا، بررسی و بازرسی مجدد چراغ ها، درها و قفل ها اشاره کرد. در حالی که انجام تشریفات به طور موقت اضطراب را کاهش می دهد، افکار مزاحم و اجبار به انجام مراسم برمی گردند.
چه زمانی باید برای کودک مضطربم به دنبال کمک حرفه ای باشم؟
• زمانی که خانه را مختل می کند و در فعالیت ها و زندگی خانواده اختلال ایجاد می کند.
• زمانی که کودک چندین بار در روز یا هفته ناراحت می شود.
• زمانی که فراوانی و شدت ترسها افزایش مییابد (ممکن است با بازی کردن، غرق شدن، جیغ زدن، فریاد زدن یا عصبانیت همراه باشد).
• زمانی که اضطراب منجر به رفتار اجتنابی قابل توجهی می شود. کودک به طور مداوم و پیوسته بهانه می آورد تا از مدرسه یا موقعیت های دیگری که ممکن است باعث ایجاد اضطراب شود دوری کند.
• زمانی که این اختلال ، تعامل، دوستیابی یا حفظ دوستان را برای کودک دشوار میکند.
• زمانی که عادات خواب مختل می شود.
• زمانی که شروع به دیدن رفتارها و تشریفات اجباری مانند شستن مکرر دست ها، شمردن، بررسی اشیا می کنید و زمانی که کودک امتناع می کند یا نمی تواند بدون انجام این تشریفات از خانه خارج شود.
• هنگامی که کودک شما الگویی از علائم فیزیکی را نشان می دهد که برای کودک مخرب و مضر هستند .(استفراغ، معده درد و غیره)
• هنگامی که کودک شما حملات پانیک را تجربه می کند که با تپش قلب، تعریق، حالت تهوع، تهویه هوا مشخص می شود.
درمان اختلالات اضطرابی دوران کودکی
اگر مشکوک هستید که فرزندتان به اختلالی مبتلا است، اولین قدم این است که به یک درمانگر آموزش دیده مراجعه کنید که یک شرح حال کامل می گیرد، با والدین، اعضای خانواده و کودک درباره ترس ها و رفتارش صحبت می کند و از آنها سؤال می کند. درمانگر می تواند بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از طریق مصاحبه ها، اختلال اضطراب خاص کودک را تشخیص دهد.
انواع اختلالات اضطرابی در کودکان
آیا والدین می توانند باعث ایجاد اضطراب در کودک شوند
ویدئوی راهکار برای اضطراب کودکان
درمان های اختلال اضطرابی
درمان شناختی رفتاری : (CBT)اغلب به عنوان درمان «استاندارد طلایی» برای اختلالات اضطرابی توصیف میشود، درمان شناختی رفتاری یک درمان کوتاهمدت (معمولاً 12 هفته) است که اصل اصلی آن این است که آنچه ما فکر میکنیم، چه احساسی داریم و چگونه رفتار میکنیم، همگی ارتباط نزدیک و قوی با هم دارند. در طول جلسات درمانی، کودکان به تدریج درک می کنند که آنچه آنها فکر می کنند و انجام می دهند بر احساس آنها تأثیر می گذارد. آنها همچنین یاد می گیرند که چگونه اعتبار افکار منفی را به چالش بکشند و آنها را زیر سوال ببرند و آنها را با افکار مثبت جایگزین کنند. درمان شناختی رفتاری به بچهها کمک میکند بفهمند که اجتناب از ترس، ترس را قویتر میکند، در حالی که مواجهه با ترس، کودک را قویتر میکند. درمانگر به کودک کمک می کند تا تکنیک هایی را تمرین کند تا به او کمک کند تا با نگرانی های خود روبرو شود و اضطراب مرتبط با آن را تحمل کند و اعتماد به نفس او را از طریق تمجید و از طریق دستاوردهای خود تقویت می کند.
از طریق قرار گرفتن در موقعیت های اضطراب زا، کودک بهتر می تواند موقعیت های اضطراب آور و نگرانی های مرتبط با آن را تحمل کند. برای موفقیت آمیز بودن درمان شناختی رفتاری ، کودک باید به طور فعال و مداوم در درمان شرکت کند و تمرینات مورد نیاز را خارج از جلسات انجام دهد. برای برخی از کودکان، به ویژه کودکان خردسال، این می تواند چالش برانگیز باشد، بنابراین بسیار مهم است که کودک و درمانگر رابطه قوی داشته باشند.
درمان پذیرش و تعهد (ACT) :از تکنیکهای پذیرش و ذهنآگاهی برای کمک به کودکان برای یادگیری زندگی در لحظه و بدون قضاوت خود به عنوان راهی برای دور کردن یا کنار آمدن با افکار یا رفتارهای ناخواسته استفاده میکند. یکی از بخشهای کلیدی در شناخت نگرانیها این است که بتوانیم خود را از آنها جدا کنیم و از آنها فاصله بگیریم.
رفتار درمانی دیالکتیکی :(DBT) نوعی از رفتار شناختی رفتاری است. رفتار درمانی دیالکتیکی بر کمک به افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی تمرکز دارد تا توانایی خود را برای کنترل اضطراب یا پریشانی بدون توسل به اجتناب یا واکنش بیش از حد به موقعیت ها تقویت کنند. در رفتار درمانی دیالکتیکی ، تاکید بر کمک به کودک است که مسئولیت مشکلات خود را بپذیرد. رفتار درمانی دیالکتیکی آنها را تشویق می کند تا در مورد احساسات و اضطراب شدید صحبت کنند.
والدین حمایتی برای احساسات مضطرب دوران کودکی: (SPACE) یک برنامه مبتنی بر والدین است که بر تغییراتی که والدین می توانند در رفتار خود برای کمک به کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب، اختلال وسواس فکری اجباری و مشکلات مرتبط ایجاد کنند متمرکز است. این برنامه به والدین کمک میکند تا یاد بگیرند که چگونه «به رفتارهای اضطرابی به شیوهای حمایتکننده پاسخ دهند و برای «کنترل» یا کاهش علائم کودک خود، تطابق را کاهش دهند.
طبق مطالعه ای که در مجله آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا منتشر شده است ، برنامه والدین حمایتی برای احساسات مضطرب دوران کودکی به اندازه درمان شناختی رفتاری فردی برای درمان اختلال اضطرابی کودکی و نوجوانی مؤثر است.
خبر خوب این است که اختلالات اضطرابی در کودکان قابل درمان است و گزینه های درمانی متفاوتی وجود دارد. اغلب ترکیبی از درمانها بسیار مفید است. و اگر کودک هنوز بهبود نیافت، دارو یک گزینه مناسب است.
چگونه به کودکان با اضطراب کمک کنیم
والدین نقش مهم و اساسی در کمک به کودکان برای مقابله با اختلالات اضطرابی دارند. یکی از راههای حیاتی که والدین میتوانند در کاهش اضطراب کودک مؤثر باشند، تقویت نکردن ناخواسته آن است. واکنش طبیعی کودکان به اضطراب، تکیه کردن به والدین برای کمک است و این یک روش طبیعی است که انسان در جوانی به ترس یا اضطراب واکنش نشان میدهد. آنها طوری برنامهریزی شدهاند که با علامت دادن به والدین (یا مراقب) خود به ترس پاسخ دهند تا والدین بتوانند از کودک محافظت کرده و آنها را آرام کنند تا زمانی که خطر از بین برود. والدین نیز به نوبه خود، بهطور طبیعی برای شناسایی نشانههای ترس در فرزندانشان و برای محافظت و تنظیم عاطفی وارد عمل میشوند.
با این حال، کودک مبتلا به اختلال اضطراب حتی زمانی که موقعیت ها یا شرایط آن پاسخ شدید را تضمین نمی کند، اضطراب را تجربه می کند و اتفاقی که میافتد، والدین از طریق اقامت به ناراحتی کودک پاسخ میدهند. "این بدان معناست که برای کمک به کودک، والدین نسبت به شرایط عادی واکنش متفاوتی نشان می دهند."
به عنوان مثال، بگوییم کودکی که دارای اضطراب اجتماعی است در یک موقعیت اجتماعی معمولی مانند گردش به یک پارک یا یک مهمانی بچهها ناراحتی نشان میدهد یا استرس نشان میدهد. والدین با آگاهی از ناراحتی کودک، تصمیم می گیرند برای اطمینان خاطر در نزدیکی او بمانند. مثال دیگر: در یک رستوران، والدین کودک مضطرب اجتماعی ممکن است به جای کودک صحبت کنند. این محل اقامت است. والدین به جای کمک به کودک در مواجهه با ترس و اضطراب خود، ناخواسته او را قادر می سازند تا از مواجهه با اضطراب خود اجتناب کند.
هدف این است که به جای سازگاری، حمایت کنیم و خیلی مهم است والدین ازاین مسئله اطلاع داشته باشند. اگر به یک کودک مضطرب اجتماعی اجازه دهید ازترس مدرسه در خانه بماند یا او را از فعالیت های خانوادگی معاف کنید، اجتناب را ممکن می کنید و انجام این کار در واقع اضطراب را تقویت می کند.
حمایتکننده بودن به این معناست که شما با اضطراب کنار نمیآیید. درعوض، به کودک کمک میکنید تا گامهای کوچکی برای مقابله با ترس بردارد. این مهم است که به صحبت های کودک گوش دهید و تأیید کنید که درک می کنید ممکن است احساس ناراحتی یا ترس داشته باشند، اما به توانایی او برای تحمل ناراحتی ایمان دارید.
به همان اندازه مهم این است که با کودک به روشی مناسب سنش صادق باشید و او را با اطلاعات بیش از حد غرق نکنید. کودکان به اطلاعاتی نیاز دارند که به گونه ای ارائه شوند که در درک آنها خللی ایجاد نشود. وقتی شکافهایی وجود دارد، بچهها آنها را با باورهای خودشان پر میکنند که ممکن است نادرست و ایجاد اضطراب باشد. به عنوان مثال، در طول کووید، برخی از کودکان اکنون جهان فراتر از خانه خود را مکانی خطرناک می دانند زیرا اطلاعات کافی به آنها داده نشده است. به طور کلی، کودکان، به ویژه کودکان خردسال نیاز به ساختار و قابلیت پیش بینی دارند.
اگر کودک شما دارای اختلال اضطراب عمومی باشد و دائماً نگران همه چیز باشد، نیازش بیشتر می شود. کودک ممکن است در مورد اینکه اگر مادر بیمار شود و نتواند کودک را به مدرسه ببرد چه اتفاقی می افتد. به جای اینکه به کودک بگویند که مادر هرگز بیمار نمی شود، والدین می توانند بگویند: « من مریض نیستم، اما اگر زمانی مریض شوم، خیلی سخت کار خواهم کرد تا خوب شوم. و اگر نتوانم تو را ببرم، عمه آنجا خواهد بود .» یا بگویید کودک را نزد دکتر می برید تا واکسن بزند. نگویید، " درد نمی کند ." در عوض، بگویید " ممکن است کمی درد داشته باشد، اما من می دانم که شما شجاع هستید و می توانید آن را تحمل کنید ."
و توجه به اثرات منفی ای که سازگاری با اختلال کودک می تواند بر سایر اعضای خانواده داشته باشد، مهم است. اگر کودک مبتلا به اضطراب اجتماعی نمی خواهد به جشن تولد پسر عمویش برود، یکی از والدین باید در خانه بماند تا والدین دیگر بتوانند خواهر یا برادری را به مهمانی ببرند. کودکی که اضطراب جدایی دارد به والدینش اجازه نمی دهد برای شام بیرون بروند. در حالی که، در حال حاضر، ممکن است راحتتر به نظر برسد که کودک راحتتر باشد، اما در درازمدت، سازگاری به اختلال اضطراب دامن میزند.