برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
این اصل از مطالعه پروفسور دیوید پریمک بر روی میمونهای Cebus مشتق شده است، اما زمانی که برای انسان به کار میرود، قدرت توضیحدهنده و پیشبینیکننده دارد و توسط درمانگرانی که تحلیل رفتار کاربردی را انجام میدهند، استفاده شده است. اصل پریمک پیشنهاد می کند که اگر شخصی بخواهد فعالیتی را انجام دهد، برای رسیدن به فعالیت مطلوب تر، فعالیت کمتر مطلوبی را انجام می دهد. یعنی فعالیت ها ممکن است خودشان تقویت کننده باشند. اگر فرد بداند که در نتیجه در فعالیت مطلوب تری شرکت خواهد کرد، انگیزه بیشتری برای انجام یک فعالیت خاص خواهد داشت. پریماک در هر مرحله از حرفه خود به سوالات عمیقی پرداخته است که در قلب روانشناسی قرار دارند. مطالعات اولیه او درک ماهیت تقویت رفتاری را متحول کرد. در چیزی که به عنوان اصل پریماک معروف شد، او پاسخ شگفت انگیزی به این سوال به ما نشان داد که "چه چیزی تقویت کننده است؟" پاسخ این بود که تقویتکنندهها نسبی هستند و نشان میدهد که ماهیت تقویتکننده پویاتر و ظریفتر از آن چیزی است که بسیاری تصور میکردند. به طور عینی، اگر رفتارهای با احتمال بالا (رفتارهای مطلوب تر) منوط به رفتارهای با احتمال کمتر (رفتارهای کمتر مطلوب) باشد، احتمال وقوع رفتارهای با احتمال کمتر بیشتر است. رفتارهای مطلوب تر، رفتارهایی هستند که افراد در صورت اجازه زمان بیشتری را صرف انجام آن می کنند. رفتارهای کمتر مطلوب، رفتارهایی هستند که افراد در صورت آزادی عمل، زمان کمتری را صرف انجام آن می کنند. اصل پریمک یا اصل پریمک در سال 1965 پس از مطالعات رفتاری پریمک روی حیوانات منتشر شد. این مفهوم در چندین مطالعه، از جمله بسیاری از شرکت کنندگان انسانی، تکرار شده است. برای مثال، مطالعهای که در سال 1980 منتشر شد، نشان داد که شرکت در ورزش در افراد مبتلا به ناتوانیهای رشدی زمانی افزایش مییابد که به آنها به عنوان پاداشی برای شرکت در فعالیتهایی با احتمال کمتر، بازیهایی که در غیر این صورت یک فعالیت با احتمال زیاد است، پیشنهاد میشود. قبل از اصل پریمک، مدلهای رفتاری تقریباً به طور انحصاری بر تحقیقات BF Skinner متکی بودند، بنابراین رفتار در موجودات به عنوان مشروط به یک محرک منجر به یک رفتار درک میشد. اصل پریمک بیان میکند که بین یک رفتار و رفتار دیگر ارتباطی وجود دارد نه فقط یک محرک و یک رفتار. به عنوان مثال، یک موش آزمایشگاهی در یک آزمایش احتمالاً اگر گرسنه باشد غذا بخورد و بعید است که وقتی گرسنه است اهرمی را فشار دهد. با دادن گزینه بین غذا و فشار دادن یک اهرم، موش از محرک گرسنگی برای تصمیم گیری استفاده می کند، در حالی که به هر حال بعید است که اهرم را فشار دهد. با این حال، اگر رفتار ترجیحی غذا خوردن برای گرسنه نبودن، منوط به فشار دادن اهرم باشد، موش یاد میگیرد که اهرم را فشار دهد تا بتواند پاداش غذا خوردن را داشته باشد. والدین و مراقبان اغلب، عمدا یا غیر عمدی، از اصل پریمک برای آموزش رفتارهای خاص به کودکان استفاده می کنند. علاوه بر مثال قانون مادربزرگ در بالا، مراقبین اغلب به فرزند خود می گویند که باید قبل از تماشای یک برنامه تلویزیونی مورد علاقه اتاق خود را تمیز کند.
همانطور که "پاداش" معمولاً برای تغییر رفتار مدتها قبل از مطالعه تجربی "تقویت" استفاده می شد، اصل Premack مدتهاست که به طور غیر رسمی درک شده و در شرایط مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. یک مثال مادری است که می گوید: "قبل از اینکه بتوانید هر بستنی بخورید (فرکانس بالا) باید سبزیجات خود را تمام کنید (فرکانس پایین)". دیوید پریمک و همکارانش و دیگران، تعدادی آزمایش را برای آزمایش اثربخشی اصل پریمک در انسان انجام داده اند. یکی از اولین مطالعات روی کودکان خردسال انجام شد. پریمک به کودکان دو گزینه پاسخ داد، خوردن آب نبات یا بازی با ماشین پین بال، و مشخص کرد که کدام یک از این رفتارها برای هر کودک محتمل تر است. بعضی از بچه ها یک فعالیت را ترجیح می دادند و بعضی دیگر. در مرحله دوم آزمایش، کودکان با یکی از دو روش مورد آزمایش قرار گرفتند. در یک روش، خوردن پاسخ تقویت کننده بود و بازی پین بال به عنوان پاسخ ابزاری عمل می کرد. یعنی بچه ها باید پین بال بازی می کردند تا آب نبات بخورند این یک اصل شرطی سازی عامل است که در ابتدا توسط دیوید پریماک در سال 1965 شناسایی شد. طبق این اصل، برخی از رفتارهایی که به طور قابل اعتماد (یا بدون دخالت یک محقق) اتفاق می افتد، می تواند به عنوان تقویت کننده رفتاری استفاده شود که کمتر قابل اعتماد رخ می دهد. به عنوان مثال، اکثر کودکان دوست دارند تلویزیون تماشا کنند – این رفتاری است که به طور قابل اعتمادی اتفاق می افتد (آنها به تنهایی یاد می گیرند که تلویزیون را دوست داشته باشند و این کاری است که با میل و میل و بدون هیچ گونه دخالت والدین خود انجام می دهند) – و والدین اغلب از این رفتار استفاده می کنند تا چیزی را که کودکان دوست دارند کمتر انجام دهند مانند شستن ظروف تقویت کنید. بنابراین، برخی از والدین ممکن است با پاداش دادن به شستشوی ظروف با تماشای تلویزیون، کودکان را به شستن ظروف شرطی کنند. من نمی گویم که این کار درستی است، فقط نمونه ای از اصل Premack است. اصل Premack همچنین به عنوان "قانون مادربزرگ" شناخته می شود. والدین (و مادربزرگ ها) همیشه به طور طبیعی از آن استفاده می کنند. این اصل است که ارائه چیزی که اغلب در یک موقعیت عامل آزاد اتفاق می افتد، مشروط به چیز دیگری است که با فرکانس پایین اتفاق می افتد. بنابراین، به عنوان مثال، "شما می توانید پس از اتمام تکالیف خود تلویزیون تماشا کنید." یا، «بعد از اینکه کل کلم بروکلیهایتان را خوردید، میتوانید برای دسر بستنی بخورید». در سال 1974 تیمبرلیک و آلیسون فرضیه محرومیت از پاسخ را مطرح کردند. این به ما مدلی میدهد تا پیشبینی کنیم که آیا دسترسی به یک رفتار (رفتار محتمل و شگفتانگیز) برای رفتار دیگری (پاسخ ابزاری یا بروکلی) تقویتکننده است یا خیر. ایده این است که محدود کردن دسترسی به یک رفتار، محرومیتی را برای آن رفتار محتملتر ایجاد میکند (من بستنی میخواهم!) و بهعنوان یک عملیات استقرار (EO) عمل میکند، و فرصت درگیر شدن در آن رفتار را تقویتکنندهای برای رفتار کمتر محتملتر میکند. اوه، کلم بروکلی. در تجزیه و تحلیل رفتار کاربردی ، گاهی اوقات اصل پریمک به عنوان « قانون مادربزرگ » شناخته می شود ، که بیان می کند که ایجاد فرصت برای درگیر شدن در رفتار فرکانس بالا مشروط به وقوع رفتار فرکانس پایین، به عنوان یک تقویت کننده برای رفتار فرکانس پایین عمل می کند. به [6]به عبارت دیگر ، یک فرد "ابتدا" باید رفتار هدف مورد نظر را انجام دهد ، "سپس" باید در مقابل چیزی تقویت کننده را درگیر کند. به عنوان مثال ، برای تشویق کودکی که آب نبات شکلاتی را به خوردن سبزیجات ترجیح می دهد (رفتار با فرکانس پایین) ، رفتارگرایان می خواهند دسترسی به خوردن آب نبات شکلاتی (رفتار با فرکانس بالا) را منوط به مصرف سبزیجات (رفتار با فرکانس پایین) قرار دهند. در این مثال ، عبارت زیر است: "ابتدا همه سبزیجات خود را بخورید ، سپس می توانید یک آب نبات شکلاتی بخورید." این عبارت یا "قاعده" به ایجاد یک رفتار بسیار محتمل یا رویداد ترجیحی کمک می کند که به طور احتمالی برای تقویت یک رویداد کم احتمال یا غیر ارجح استفاده می شود. برنامه های کاربردی آن در بسیاری از محیط های مختلف ، از خدمات مداخله اولیه ، در خانه ، تا سیستم های آموزشی دیده می شود. اوتیسم یک اختلال رشدی است که در حال حاضر از طریق تغییر در رفتار و یادگیری در سنین پایین تشخیص داده می شود. در حدود 2 سالگی، کودکان مبتلا به اوتیسم دیگر زبان نمی آموزند، ممکن است به نام خود پاسخ ندهند، بازی های "تظاهر کننده" مانند عروسک ها یا اسباب بازی های دیگر را شروع نکنند، علایق وسواس گونه به یک یا دو موضوع داشته باشند، تماس چشمی را متوقف کنند، غیرعادی باشند. واکنش به صداها یا بافت ها، و ممکن است شروع به رفتارهای خود تحریکی مانند تکان دادن یا چرخیدن کند. درمان تحلیل رفتار کاربردی (ABA) رویکرد پیشرو برای تنظیم رفتارهای مرتبط با اختلال طیف اوتیسم است، بنابراین کودکان مبتلا به اوتیسم می توانند تا حد امکان مستقل و پایدار رشد کنند. درمان ABA بر تغییر رفتار مثبت با شناسایی رفتارهای مشکل ساز، توسعه یک برنامه درمانی برای تشویق یادگیری و تنظیم رفتارها، و نگهداری سوابق برای نظارت بر نتایج درمان و اطمینان از اینکه فرد مبتلا به اوتیسم از این رویکرد سود می برد، تمرکز دارد. یکی از راههای تشویق به تغییر رفتار از طریق درمان ABA، استفاده از اصل Premack برای رفتارهای مختلف است. این اصطلاحی برخاسته از شرطی سازی عامل است که پایه و اساس بسیاری از اصول در رفتار درمانی مدرن است. اساساً، اصل Premack بیان میکند که درگیر شدن در رفتارها یا فعالیتهای محتملتر میتواند درگیر شدن در رفتارها یا فعالیتهای کمتر محتملتر را تقویت کند. این یک اصل تقویتی است، به این معنی که می توان از آن برای آموزش رفتارهای سازگارانه با ارائه رفتارهای سرگرم کننده به عنوان پاداش استفاده کرد. باز هم، نام مستعار آن به عنوان قانون مادربزرگ یا قانون مادربزرگ ناشی از کاربرد آن در مورد کودکان است، خواه آنها نوروتیپیک باشند یا در طیف اوتیسم باشند. کودک یک خوراکی شیرین می خواهد، اما مادربزرگش می گوید که ابتدا باید کلم بروکلی خود را بخورند. با دسری که به عنوان جایزه ارائه می شود، کودک به احتمال زیاد کلم بروکلی را می خورد. اصل Premack ممکن است از طریق درمان ABA به عنوان راهی برای هدایت رفتار اعمال شود. این می تواند روشی موثر برای گفتن «نه» به یک کودک مبتلا به اوتیسم به برخی رفتارها باشد ، زیرا پاسخ به درخواست کودک در نهایت «بله، با موارد احتمالی» است. به عنوان مثال، اگر کودک بخواهد با اسباب بازی مورد علاقه خود بازی کند، اما تکلیف خود را انجام نداده است، والدین می توانند بگویند که قبل از بازی باید تکالیف خود را انجام دهند. این به کودک اجازه می دهد تا راه حلی برای رسیدن به آنچه می خواهد پیدا کند. اگرچه این اصل می تواند کمی شبیه به یک اقتصاد رمزی به نظر برسد، اما تمایزات مهمی وجود دارد. روانشناسان توصیه می کنند با کودک خود کار کنید تا بفهمید از چه کارهای روزانه لذت می برد. به عنوان مثال، اگر فرزند شما تکالیف خود را کامل کند، نه تنها جایزه ای دریافت می کند، بلکه باید کاری سرگرم کننده انجام دهد که ممکن است به هر حال انجام دهد، مانند غذا دادن به شام به گربه. در حالی که دادن پاداش برای یک رفتار مهم است و یک اصل اصلی تغییر رفتار در درمان ABA است، استفاده از اصل Premack برای تعمیم تغییرات رفتاری میتواند برای حفظ رفتار انطباقی طولانیمدت به خوبی کار کند. کودک مبتلا به اوتیسم ممکن است به جای درخواست، کالایی را که می خواهد از درمانگر بگیرد. این یک رفتار ناسازگار است، بنابراین درمانگر ABA میخواهد به کودک بیاموزد که به جای ربودن وسایل، درخواست کند. یک رویکرد ممکن است این باشد که درمانگر ABA به کودک برچسبی را به عنوان جایزه، علاوه بر آیتم پس از درخواست کودک، بدهد. این می تواند اولین مراحل یادگیری باشد که رفتارهای انطباقی نتایج مثبتی دارند. با این حال، درمانگر همچنین می تواند پس از درخواست کودک، شی را به او بدهد و به طور مثبت درخواست را تقویت کند. اگر کودک نتواند جمله را بپرسد یا جمله را کامل نکند، درمانگر آن مورد را به کودک نمی دهد. همچنین بخوانید : روش درمانی سان رایز در اوتیسم یک نکته مهم در مورد اصل Premack این است که وقتی رفتارهای با فرکانس بالا که به عنوان پاداش استفاده می شود، برای کودک شخصی باشد، بهترین کار را انجام می دهد. درمانگران ABA زمانی را با مراجعان خود می گذرانند تا بفهمند چه چیزی به عنوان پاداش در نظر گرفته می شود و چه چیزی ارزشمند تلقی نمی شود. این به برنامه درمانی همراه با پاداش های مبتنی بر اقتصاد رمزی وارد می شود. کار با کودک به این روش به ایجاد رابطه بین درمانگر و کودک یا والدین و کودک کمک می کند. کودک تا حدودی بر آنچه اتفاق می افتد کنترل دارد و می داند که اگر نتواند یک عمل را انجام دهد، چه عواقبی خواهد داشت. اصل پریمک جزء مهمی از رفتاردرمانی است که به افراد کمک می کند بفهمند چگونه رفتارها می توانند به روش های مثبت یا منفی با هم مرتبط شوند. این می تواند بخش مهمی از درمان ABA باشد. پریمک تصمیم گرفت چهار اسباب بازی مختلف را تهیه کند که میمون ها بتوانند با آنها بازی کنند. سپس، وی خاطرنشان کرد که چه مدت زمانی را صرف بازی با آن می کنند و دسترسی خود را به این اسباب بازی ها محدود می کنند. او به آنها زمان طولانی تری برای دسترسی به اسباب بازی هایی که بیشتر دوست دارند، پیشنهاد داد. با این حال، این زمانی است که آنها اسباب بازی هایی را بازی می کنند که کمتر بازی می کنند. مطمئناً آنها شروع به بازی با اسباببازیهای کمتر دوست داشتند تا با محبوبترین و مطلوبترین اسباببازیها بازی کنند. پریمک پس از آزمایش آن روی حیوانات، مجموعه رفتارهای بچه ها را نیز ارائه کرد. در بخش اول آزمایش، او به آنها اجازه داد که زمان خود را صرف بازی پین بال یا خوردن آب نبات کنند. او سپس به فعالیتی که هر کودک ترجیح می دهد اشاره کرد. اگر موقعیت یا برنامه تقویتی بیشتر از احتمال زیاد رفتار ارائه دهد تا رفتار کم احتمال ، ممکن است اصل پیش خرابی نقض شود. چنین مشاهداتی باعث شد که تیم تیمبرلیک و آلیسون (1974) فرضیه محرومیت از پاسخ را پیشنهاد کنند. مانند اصل Premack ، این فرضیه تقویت یک رفتار را بر اساس دسترسی به رفتار دیگر قرار می دهد. آزمایشگران میزان محرومیت یا ممانعت از انجام یک فرد را مشاهده می کنند ، رفتاری که بعداً منوط به رفتار دوم است. تقویت تنها زمانی اتفاق می افتد که موقعیت به گونه ای تنظیم شود که دسترسی به پاسخ احتمالی نسبت به سطح پایه آن کاهش یافته باشد. در واقع ، فرد باید متعاقباً پاسخ گویی را افزایش دهد تا "محرومیت" از پاسخ احتمالی جبران شود. چندین آزمایش بعدی از این جایگزین برای اصل Premack پشتیبانی کرده است. برای مرحله دو، او گروه را به دو نیمه تقسیم کرد. در نیمه اول، اگر بچه ها به خوردن آب نبات علاقه دارند، ابتدا باید با پین بال بازی کنند. برای نیمی دیگر، آنها باید از طریق خوردن آب نبات پین بال کسب کنند. واکنش های بچه ها عمدتاً به مجموعه و ترجیحات تعیین شده بستگی دارد. اگر بچهها با پینبال بازی میکردند، علاقهشان به آب نبات تأثیر خاصی بر رفتارشان ندارد. از طرف دیگر، اگر آنها آب نبات را به عنوان اولین انتخاب خود در نظر بگیرند، پین بال بازی می کنند و برای رسیدن به آنچه می خواهند، تطبیق می دهند. علیرغم هر گروه یا ترجیحی، همین اصل عمل می کند. همچنین به عنوان اصل Premack در روانشناسی شناخته می شود ، اینجا جایی است که افراد می توانند آزادانه کارهایی را که می خواهند انجام دهند و برخی رفتارها را انجام دهند، مانند خوردن شکلات و سیب زمینی به غیر از ورزش. بسیاری از رفتارهای احتمالی ممکن است برای تقویت رفتارهای کمتر مورد آزمایش قرار گیرند. برای دیدن ویدئوی اصل پریماک اینجا کلیک کنید. یک تربیت موفق به طور معمول با تعیین قوانین و حدود آن آغاز میشود. قانون میتواند باورها و نظرهای ما را برای فرزندانمان توضیح دهد. یکی از هدفهای تربیتی این است که والدین واکنشهای سریع و منسجم نشان دهند؛ افزون براین یک رفتار شایسته باید به طور تدریجی و قدم به قدم آموخته شود زیرا حافظه و یادگیری کودک روندی پیچیده دارد که طی آن، همزمان با رشد سنی میتواند کلمات، استدالل و انتظارات ما را بفهمد. جمله هایی چون»نکن« بدون ادای توضیح، بی فایده خواهد بود. کودکان قبل از آموختن یک رفتار باید بارها آن را تکرار کنند، به همین علت است که تغییر رفتار ناشایست آنها بتدریج صورت میگیرد. والدین دربرابر این روند تدریجی بیحوصله میشوند و گمان میکنند که فرزندشان با نشان دادن چنین رفتارهایی به عمد با آنها مخالفت میکند حال آنکه قدرت حافظه واستدالل کودکان در چند سال اول زندگی هنوز به طورکامل رشد نکرده است. والدین باید به این واقعیت توجه کنند که درخواستهای متعدد از فرزندشان باعث انباشته شدن حافظه آنها میشود. اکنون به نکاتی کلیدی اشاره میکنیم که برای تدوین برنامه های تربیتی بدون نیاز به تنبیه بدنی، حائز اهمیت هستند. 6- هیچگاه مجازاتهای غیر واقعی را به عنوان نتیجه یک رفتار ناشایست تعیین نکنید. مثالً نگویید اگر فلان کار را انجام دهی پایت را خواهم شکست زیرا این جمله، عبارتی اغراقآمیز بیش نیست.
تاریخچه و تعریف اصل پریماک از منظر ویکی پدیا و بررسی تجربی و علمی : اصل Premack از مطالعه میمون های Cebus توسط دیوید پریمک استخراج شد . مشخص شد که پارامترهایی که میمون در آنها کار می کند قابل درک است. با این حال، هنگامی که برای انسان به کار می رود، قدرت توضیحی و پیش بینی دارد و توسط درمانگرانی که تحلیل رفتار کاربردی را انجام می دهند، استفاده شده است.به اصل Premack نشان می دهد که اگر شخصی بخواهد فعالیت خاصی را انجام دهد، فرد فعالیت کمتر مطلوبی را برای رسیدن به فعالیت مطلوب تر انجام می دهد. یعنی فعالیتها ممکن است خود تقویت کننده باشند. اگر فرد بداند که در نتیجه در فعالیت مطلوب تری شرکت خواهد کرد ، انگیزه بیشتری برای انجام یک فعالیت خاص خواهد داشت. به طور عینی، اگر رفتارهای با احتمال بالا (رفتارهای مطلوب تر) منوط به رفتارهای با احتمال کمتر (رفتارهای کمتر مطلوب) باشد، احتمال وقوع رفتارهای با احتمال کمتر بیشتر است. رفتارهای مطلوب تر، رفتارهایی هستند که افراد در صورت اجازه زمان بیشتری را صرف انجام آن می کنند. رفتارهای کمتر مطلوب آنهایی هستند که افراد زمان آزادتری در انجام آنها صرف می کنند. درست همانطور که "پاداش" معمولاً مدتها قبل برای تغییر رفتار استفاده می شد " در واقع در طی سالیان زیاد که برای درمان اختلال یادگیری صرف شده به این نتیجه رسیده اند که رشد ذهن شما با رشد سلولهای مغز تأمین نمیشود بلکه ذهن شکوفا حاصل تعامل مغز با پدیده های محیطی است. خلاصه این که علت اصلی طی نشدن مراحل یادگیری آموزش است نه ناتوانی کودك برای یادگیری. از ابزارهای دیگر برای رسیدن به اهداف و پیشگیری از بروز اختلالات یادگیری و رفتاری توجه به جنبه ی مختلفی رشد همچون : اگر مربی آمادگی بدون توجه به موارد گفته شده صرفاً به فکر آموزش چند صدا یا نشانه باشد طبیعی است که کودك ما دچار مشکلات یادگیری و یا رفتاری خواهد شد در حالی که این مهارت را به خودی خود در کلاس اول خواهد آموخت. در واقع معلم با آشنایی به روانشناسی کودك تفاوتهای فردی را میشناسد و آنوقت از همه یک انتظار را ندارد. در واقع ما نمیتوانیم از درخت سیب بخواهیم کیوی بدهد یاچند میوه جور و واجور بدهد. حتی اگر سخت کار کنیم و مراقبت کنیم. اصل پریماک (Premack) از کجا شروع شد ؟
دیوید پریماک که بود ؟
مشارکت های دیوید پریماک، درک مقایسه ای علم روانشناسی از شناخت و درک آن از ماهیت ذهن حیوانات و انسان ها را ارتقا داده است. تحلیلهای قدرتمند پریمک شباهتها و تفاوتهای شناختی را در طیف متنوعی از ذهنها نشان داده است.
مشهورترین مشارکت های پریماک از مطالعات پیشگامانه او در مورد شناخت مقایسه ای و استفاده از نماد در شامپانزه ها ناشی می شود. او از بحثهای عقیم در مورد توانایی زبانی جهش کرد تا به طور مستقیمتر دقیقاً تواناییهای نمادین و استدلال شناختی شامپانزهها را در حوزههای مختلف بررسی کند. آزمایشهای غالباً مبتکرانه پریمک بینشهای شگفتانگیزی را در مورد ذهن نزدیکترین روابط ما با نخستیها ارائه کرد.
پریماک در یکی از گستردهترین گامهای خود، مفهوم نظریه ذهن را معرفی کرد که به توانایی استنباط حالات ذهنی افراد دیگر (نیات، باورها، خواستهها) اشاره دارد. نظریه ذهن به سرعت گسترش یافت تا علاوه بر روانشناسی تطبیقی، تحقیقات را در روانشناسی رشد انسانی، روانشناسی بالینی و علوم شناختی شکل دهد.
جدیدترین مشارکت های تحقیقاتی پریمک، با همسر و همکارش آن پریمک، بر درک عمدیت و شناخت علیت در نوزادان و کودکان انسانی متمرکز شده است. کار آنها مقایسه دستاوردهای شناختی را هم در طول دوره رشد اولیه انسان و هم بین انسان های جوان و سایر نخستی ها تسهیل می کند.
آزمایشات دیوید پریماک به دلیل خلاقیت و اصالت آنها سازگار است. مطالعات او بیش از 50 سال نتایج روشنگرانه ای را ارائه کرده است که اهمیت نظری زیادی برای روانشناسی دارد.تاریخچه اصل پریمک :
اصل پریماک یعنی چی ؟
شواهد تجربی :
اصل پریماک و کاربرد آن در تحلیل رفتار کاربردی
دو روش تحلیل رفتاری کاربردی (ABA) و اصل پریماک در درمان اوتیسم :
چگونه می توان از اصل پریماک در درمان استفاده کرد ؟
درک چگونگی کارکرد اصل Premack برای فرزند شما :
روانشناسی اصل مادربزرگ :
یک جایگزین: نظریه محرومیت از پاسخ
11 راهبرد طلایی تربیتی کودکان :
1- رفتاری را که از فرزندان خود انتظار دارید، به طور مشخص بیان کنید، از فرزندتان انتظار چه رفتاری دارید، عالی یا متوسط؟
2- دانش خود را دربارهی تواناییها و محدودیتهای سنی کودکان افزایش دهید تا انتظار یک فرد بالغ را از یک کودک نداشته باشید. همه دوست دارند که فرزندشان آنها را درک کند و به سخنانشان گوش فرا دهد. این چنین کودکی فقط در رویاهای ما وجود دارد نه در عالم واقع. حتی کودکان بسیار کوچک نیز گاهی ما را درک نمیکنند، از سخنان ما سرپیچی میکنند و ما را دوست ندارند، زیرا ما اغلب وسایل خطرناک را از کودکان دور میسازیم و مانع از دویدن آنها در خیابان میشویم. وقتی فرزند ما گریه میکند، احساس میکنیم بین مهربان بودن و جدی بودن برای حفظ امنیت فرزندمان، درمانده شدهایم و به خودمان شک میکنیم.
3- اگر فرزندتان رفتاری ناشایست مرتکب شد، بی درنگ با او برخورد کنید زیرا تأخیر در برخورد باعث میشود که فرزند شما رفتار نادرست خود را فراموش کند و نیازی به اصالح آن احساس نکند. هنگامی که کودکی را توبیخ میکنید، جدی باشید تا بتوانید منظور خود را منتقل کنید.
4- انتظار نداشته باشید که کودکان به طور مطلق از شما اطاعت کنند بعضی از آنها آرام هستندو برخی طبعی سرکش دارند. سعی کنید آنها را قانع کنید. اگربا یک خواستهی آنها مخالفت میکنید به مخالفت لفظی اکتفا نکنید و پیگیری داشته باشید تا کودک شما دریابد که جدی هستید.
5-به کودک خود بیاموزید که هر عملی نتیجه ای دارد. به او بگویید: اگر به این رفتار ناشایست ادامه دهی از فلان امتیازمحروم خواهی شد و بدین ترتیب نتیجه رفتارها را از طریق تعیین جریمه به او بیاموزید.
7- طوری وانمود نکنید که نمیخواهید فرزندتان را تنبیه کنید بلکه شخص دیگری مثل دکتر یا ... قصد این کار را دارد. هیچگاه نگویید: »اگر بچه ی خوبی نباشی به دکتر میگویم به تو آمپول بزند« زیرا این تهدید را اجرا نخواهید کرد و فرزند شما متوجه خواهد شد که رفتار ناشایست او، هیچ مجازاتی در پی ندارد.
8- سرگرم کردن کودک یک روش عالی تربیتی برای دور کردن او ازیک وسیله یا رفتار ناشایست است بدون اینکه ناگزیر به درگیری با او شوید. پیش از گرفتن وسیلهای از کودک، بکوشید جایگزینی مناسب و جذاب برای آن بیابید؛ مثال بگویید( ببین این توپ چقدر قشنگ است!)سپس توجه اورا به توپ معطوف ساخته و وسیله دیگر را بدون اینکه او متوجه شود از او دور کنید.
9-بعضی کودکان قانع نمیشوند و به محض گرفتن وسیلهای از آنها گریه میکنند. بدون انکه تصور کنید در حال شکنجه او هستید؛ گریهاش را تحمل کنید و بدانید که شما در حال آموزش او هستید تا یاد بگیرد که نباید بی محابا با هر وسیلهای بازی کند.
11-به یاد داشته با شید یک تنبیه برای همه کودکان کارایی ندارد، لذا باید در این زمینه خالقیت و ابتکار داشته باشید.
11-هیچگاه فرزند خود را کتک نزنید، فریاد نکشید و با چهره عصبانی با او برخورد نکنید زیرا کودکان در همه حال به عشق و محبت نیاز دارند، حتی در مواقعی که عملی ناپسند مرتکب میشوند. هیچگاه به آنها توهین نکنید و مخالفت خود را با صدای آرام ابراز نمایید
اهمیت مهدکودک و پیش دبستانی در کودکان :
جنبه ی مختلف رشدی و یکپارچگی- حسی- حرکتی در امر برنامه ریزی برای یادگیری میباشد
یکپارچه کردن حواس با یکدیگر که تأثیر بسزایی در تسهیل ویادگیری دارد.
از ابزارهای دیگر آشنایی معلم با مدیریت رفتار در کلاس میباشد که برخی تکنیکها و راهبردهای علمی باید به آنان آموزش داده شود که تا حدی ارائه شد که در واقع تسلط معلم در کلاس میتواند او را به اهداف برساند.
از ابزارهای دیگر آشنایی با روانشناسی رشد کودك میباشد که آشنایی با تمامی مراحل رشد حرکتی-گفتاری- ذهنی- روانی جهت برنامه ریزی و آموزش ضروری و مهم است.