برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
امین میخواست به مدرسه بره ولی هر چی دنبال (جورابش) میگشت پیداش نمیکرد آخه اتاقش خیلی بهم ریخته بود مامان داشت اتاقو (جارو) میزد امین پیش مامانش اومد گفت مامان هر چی دنبال (جورابم) میگردم پیداش نمیکنم شما میدونید کجاس؟ مامان گفت امین (جان) همیشه بهت گفتم وقتی از مدرسه برمیگردی وسایلتو بزار سر (جای) خودش که نخوای این همه دنبالشون بگردی اکرم به امین گفت داداش چرا (جیبت) این همه پف کرده چی توشِ؟ امین دست تو (جیبش) انداخت یادش افتاد (جوراباشو) گذاشته بود تو (جیبش) اکرم خندش گرفت گفت داداشی مگه (جای) (جوراب) تو (جیبِ) امین به مامان قول داد از این به بعد بچه مرتبی باشه و هر چیزی رو سر (جای) خودش بزاره بعد با خوشحالی (جوراباشو) پوشید و به مدرسه رفت 👈 در این قصه کلماتی که با ج آغاز میشوند داخل پرانتز گذاشتم که میزان فراوانی نشانه ج که قصه در مورد آن است را بهتر ببینید 👈بعد از قصه مروری بر کلماتی که با ج آغاز میشدن داشته باشین؛ مثلا بگین امین دنبال چی میگشت؟ اونو کجا پیدا کرد؟ مامان داشت چه کاری انجام میداد؟ ✅در این قصه علاوه بر صدای ج بچهها با نظم و ترتیب هم آشنا میشوند.قصه نشانه ج: