برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
چه یک کودک نوپا اسباب بازی را انتخاب کند یا یک نوجوان در انتخاب دانشگاه، همه بچه ها باید تصمیم بگیرند. با افزایش سن، تصمیم گیری ها دشوارتر می شود، بنابراین مهم است که مهارت های مناسب را در سنین پایین به آنها آموزش دهیم. وقتی بچه ها کوچکتر هستند، به آنها دو گزینه بدهید، مثلا در رستوران چه بخورند یا چه رنگ کفشی بپوشند. اگر تصمیمی وجود دارد که بچه ها را تحت تأثیر قرار می دهد، از آنها بپرسید که چه فکر می کنند و در مورد انتخاب ها با هم صحبت کنید. هرچه زودتر بتوانید به بچه ها کمک کنید تا در مورد تأثیر تصمیماتشان بر دیگران فکر کنند، بهتر است. سؤالاتی که می توانند از خود بپرسند عبارتند از: همه گزینه ها چیست؟ مزایا و معایب هر کدام چیست؟ این تصمیم چه تاثیری بر دیگران خواهد داشت؟ این شیوه به آنها کمک می کند تا مهارت ها و اعتماد به نفس خود را پرورش دهند. وقتی کودکان کوچکتر هستند، با تصمیمات کوچک شروع کنید، مثلاً چه نوع بستنی بخورند. نوجوانان تصمیمات بزرگ تری برای گرفتن خواهند داشت. اینها ممکن است نیاز به مذاکره و سازش داشته باشند. با این حال، اگر می بینید که فرزندتان تصمیم بدی می گیرد، نباید همیشه وارد ماجرا شوید. کودکان اغلب از اشتباهات خود بهترین درس را می گیرند. اگر وضعیت امنی است، ممکن است برای آنها خوب باشد که اجازه دهید تصمیم بدی بگیرند. اگر از انتخاب خود پشیمان شدند، در حالی که احساسات سخت را تجربه می کنند از آنها حمایت کنید و به این فکر کنید که دفعه بعد چه کار متفاوتی انجام می دهند. از یک کودک نوپا که انتخاب می کند با چه اسباب بازی بازی کند تا یک دانش آموز دبیرستانی که دانشگاه را انتخاب می کند، کودکان در هر سنی باید تصمیم بگیرند. برخی از تصمیم گیری ها ممکن است برای یک بزرگسال آسان به نظر برسد، اما می تواند به مهارت هایی نیاز داشته باشد که کودک آن را یاد نگرفته یا کاملا پرورش نداده است.. و با بزرگتر شدن بچه ها، تصمیمات مهم تر و پیچیده تر می شوند. به همین دلیل است که: روان شناسان کودک می گویند : با دادن دو گزینه به فرزند خردسال خود نحوه تصمیمگیری را آموزش دهید، که شما با انتخاب هر دوی آنها موافق هستید. به عنوان مثال، به آنها اجازه دهید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند کفشهای قرمز یا آبی خود را بپوشند یا به آنها دو گزینه برای انتخاب در منوی رستوران بدهید. این بدان معنا نیست که بچهها باید اختیار داشته باشند و همه تصمیمها را بگیرند - همه چیز به گزینه نیاز ندارد. به تعیین مرزها و محدودیت ها ادامه دهید، اما به آنها گزینه و انعطاف پذیری در این پارامترها بدهید. به عنوان مثال، کودکان می توانند انتخاب کنند که چه نوع میوه ای را برای میان وعده می خواهند، اما نمی توانند تصمیم بگیرند که تمام روز آب نبات بخورند. مشاوران کودک توصیه میکنند: «با بزرگتر شدن کودک، مشخص کنید که دوست دارید فرزندتان مسئولیت چه انتخابهای روزمرهای را داشته باشد؟ «فهرستی تهیه کنید و با فرزندتان کار کنید تا مسئولیت این تصمیمات از شما به او منتقل شود. هرچه بیشتر تصمیم بگیرند، تمرین بیشتری خواهند داشت.»
زمانی که بالغ می شویم، آنقدر به تصمیم گیری عادت کرده ایم که ممکن است به روندی که طی می کنیم فکر نکنیم. اما وقتی تصمیم می گیرید با صدای بلند فکر کنید - از اینکه برای شام چه چیزی درست کنید تا جایی که به تعطیلات بروید - می تواند به بچه ها کمک کند که چگونه به تصمیم گیری درست برسند. جایگزین های شما چیست؟ مزایا و معایب هر کدام چیست؟ این ها همان سوالات بچه ها هستند. گام بعدی این است که فرزندان خود را در گفتگو در مورد تصمیماتی که بر آنها تأثیر می گذارد مشارکت دهید. به عنوان مثال: تصمیم در مورد شرکت در جشن تولد یک همکلاسی یا رفتن به خانه دوست دیگری. از فرزندتان بپرسید که چرا باید به مهمانی برود در مقابل دلایل نرفتن. اما سپس در مورد اینکه کودک در مورد تولد چه احساسی دارد، صحبت کنید. اگر تصمیم بگیرد که از مهمانی بازی و تفریح با دوستش صرف نظر کند،در موردش صحبت کنید. هرچه زودتر بتوانید به بچه ها کمک کنید تا در مورد تأثیر تصمیماتشان بر دیگران فکر کنند، بهتر است.
راشل بوسمن، روانشناس بالینی، میگوید: «مشارکت دادن بچهها در این مکالمات واقعاً مهم است، زیرا مهارتهای بسیار عالی در این مشهرکت ها الگوبرداری می شود». شما همچنین با اینکار به فرزندتان میگویید که افکار و نظراتش برای شما مهم هستند و نکات زیادی در تصمیمگیری وجود دارد.» هنگام مدلسازی تصمیمگیری، روی سؤالات کلی تمرکز کنید که میتواند به فرزند شما کمک کند تا تمام اطلاعات مورد نیاز خود را پردازش کند: چه تصمیمی باید بگیرم؟ گزینههای من، از جمله گزینههای کم اهمیت تر چیست؟ مزایا و معایب هر انتخاب چیست؟ آیا قوانینی وجود دارد (سیاست مدرسه، مقررات خانه، و غیره) که باید هنگام تصمیم گیری در نظر بگیرم؟ این تصمیم چه تاثیری بر دیگران خواهد داشت؟ این تصمیم چه احساسی در من ایجاد می کند؟ روان شناسان کودک توضیح میدهند: «اگر کودک هر روز صبح نگران این است که چه بپوشد، ممکن است مبتنی بر اضطراب باشد. «اگر اینطور است، پس واقعاً مفید است که به جای آنها تصمیم نگیریم. کودکان باید برای ایجاد این مهارت تمرین کنند. سپس هنگام تصمیم گیری، آنها را تحسین کنید، به خصوص اگر سریع تصمیم گیری کنند، بنابراین این رفتار را تقویت می کند. به کودک خود کمک کنید تا بفهمد که برخی از تصمیمات مهمتر از سایرین هستند و گاهی اوقات تمرین تصمیم گیری سریع مهم است. برای مثال، مهم نیست که خوراک مرغ یا اسپاگتی را برای ناهار امروز انتخاب کنند. مهمتر این است که سریع تصمیم بگیرند تا برای فعالیت بعدی خود دیر نشوند. آنها هر دو گزینه را دوست دارند و می توانند فردا ناهار دیگری را بخورند. وقتی مطمئن شدید که میتوانید در تصمیمگیری به فرزندتان اعتماد کنید، میتوانید کنار بروید. تصمیمات کوچک، مانند نوع بستنیی می خوری یا چه کسی را برای یک مسابقه دعوت میکنی، یک راه عالی برای شروع است. اما از اجازه دادن به آنها در تصمیم گیری کمی بزرگتر پس از اثبات توانایی آنها در تصمیم گیری های کوچکتر غافل نشوید مثلا: به کودکان اجازه دهید تا لباسهایشان را انتخاب کنند، البته تا زمانی که مناسب آب و هوا هستند. به آنها اجازه دهید انتخاب کنند چه کتاب هایی را دوست دارند بخوانند. از آنها بخواهید تصمیم بگیرند که چگونه می خواهند تولد خود را جشن بگیرند. گاهی اوقات ممکن است کنار رفتن سخت باشد، اما مهم است که اعتماد به نفس خود را نسبت به توانایی های در حال رشد آنها منتقل کنید. وقتی این کار را انجام میدهید، نه تنها به فرزندتان کمک میکنید تا تصمیمگیری را تمرین کند، بلکه به او کمک میکنید شخصیت خود را شکل دهد و به او اجازه میدهید ویژگیهایی را که همه تصمیمگیرندگان خوب به اشتراک میگذارند، توسعه دهند، از جمله: 🟣 به خودشان و نظراتشان اعتماد کنند 🟣 داشتن اعتماد به نفس 🟣 قاطعیت داشتن 🟣 تفکر 🟣 تفکر تحلیلی 🟣 یکدلی دانشمندان می گویند: «اگر فرصت کمی به کودکان بدهیم تا خودشان تصمیم بگیرند، آنگاه می دانند که در این فرصت های بزرگتر چه کنند، زیرا آموزش دیده اند. هنگامی که کودکان با یک تصمیم کوچک نزد شما می آیند، از آنها بپرسید که آیا واقعاً به کمک شما نیاز دارند یا خیر و آنها را تشویق کنید تا خودشان تصمیم بگیرند. اما برای تصمیمهای بزرگتر، بگویید: «خیلی خوشحالم که پیش من آمدی. این در واقع یک تصمیم متوسط یا مهم به نظر می رسد. در مورد این تصمیمات همیشه پیش من بیا، تا بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم.» همانطور که نوجوانان به دنبال استقلال هستند، با تصمیمات بزرگتری نیز مواجه می شوند که ممکن است نیاز به مذاکره و سازش داشته باشد. دختر نوجوانی را مثال میزنیم که ساعتها به انجام تکالیفش میپرداخت و مکرراً با مادرش بر سر کارهای خانه دعوا میکرد. در این مورد به جای اینکه به او گفته شود، چگونه این مشکلات را برطرف کند، باید با او کار کرد تا دلیل این مشکل را شناسایی کند و یاد بگیرد چگونه انتخاب های بهتری انجام دهد؟ مشاور این دختر نوجوان از او در مورد نحوه کار کردن در رابطه با تکالیفش پرسید. این نوجوان اعتراف کرد که خوب کار نمی کند، و آن ها در مورد اینکه چه چیزی مانع از انجام سریعتر تکالیفش می شود صحبت کردند. مشاور متوجه شد که مشکلات او به دلیل تعلل است، بنابراین برنامه ای برای جلوگیری از تعلل در نظر گرفتهدشد که شامل تصمیم گیری در مورد زمان و نحوه صرف وقت او بود.
دعوا با مادرش نیز به خاطر تعویق او بود - مادرش از او می خواست لباس هایش را جمع کند، اما او این کار را به تعویق انداخت. او و مشاورش در مورد اینکه چگونه میتواند با مادرش مذاکره کند و تصمیم بگیرد چه چیزی را مادرش معقول میداند و چه عواقبی باید داشته باشد، بحث کردند. او به جای جنگیدن، یاد گرفت که چگونه مصالحه کند، تصمیمات متفکرانه بگیرد و خود را در قبال توافق پاسخگو نگه دارد. تصمیمات بزرگ دیگری که بچه ها با آن روبرو می شوند، مانند دنبال کردن دوستانشان حتی زمانی که ناراحت هستند یا انتخاب دانشگاه بر اساس ترجیحات دیگران، می توانند از گفتگوی مشابه بهره ببرند. به کودکان کمک کنید تصمیم بگیرند که آیا برای آنها اینکار مفید است یا خیر و سپس برای ایجاد یک برنامه با یکدیگر همکاری کنید. اگر میبینید فرزندتان تصمیم بدی میگیرد، نباید همیشه وارد عمل شوید - بچهها اغلب از اشتباهات خود بهترین درس را میگیرند. تا زمانی که وضعیت امنی است، بگذارید تصمیم بدی بگیرند. اما، همچنین در نظر بگیرید که چه زمانی ممکن است با دخالت شما بیشتر بیاموزند. این تعادل خوبی است که به بچه ها اجازه دهید یاد بگیرند، اما در صورت لزوم آنها را نجات دهید. به عنوان مثال، فرزندتان را نجات ندهید اگر: می خواهد یک لباس نامناسب برای مدرسه بپوشد. تا زمانی که هوا مناسب است، به کودک اجازه دهید. اگر مسخره شوند، ممکن است ترجیح دهند دیگر این کار را انجام ندهند. انتخاب کنند قبل از تمرین فوتبال یک بازی ویدیویی انجام دهید و زمان کافی برای آماده شدن ندارند. اگر بدون پیراهن خود به میدان بروند، آن را برایشان نیاورید. می خواهند پول کمک هزینه خود را برای اسباب بازی خرج کنند که به راحتی می شکند یا به سرعت خسته کننده می شود. ترجیح می دهند به جای مطالعه برای امتحان وقت خود را صرف صحبت با دوستان کنند. هنگامی که فرزندات نتیجه را تجربه کردند، به آنها کمک کنید تا از این تجربه بیاموزند. آرام بمانید، از سرزنش بپرهیزید و به آنها کمک کنید اشتباهات را بررسی کنند و از آنها درس بگیرند. حتی اگر از انتخابی که انجام داده اند پشیمان باشند، برای ایجاد اعتماد به نفس در آن ها تلاش کنید. روان شناسان توصیه می کنند: «احساسات آنها را تأیید کنید و اینکه واقعاً آنطور که آنها انتظار داشتند کار نکردند. والدین گاهی اوقات می خواهند فرزندان خود را در برابر احساسات دشوار محافظت کنند، اما این احساسات دردناک به ما بازخورد می دهد تا به ما کمک کند تصمیمات درست بگیریم. این احساسات خطرناک نیستند ما باید به بچه ها اجازه دهیم عواقب تصمیمات بد را تجربه کنند و از طریق تجربیاتی که کسب می کنند، در آینده عمل کنند. به این ترتیب ما به بچههایمان کمک میکنیم تا در دنیا بزرگسال شوند.»هنگامی که به فرزندتان در تصمیمی اعتماد کردید، اجازه دهید خودش این کار را انجام دهد.
وقتی مرتکب اشتباه می شوند، با حفظ آرامش و سرزنش نکردن به آنها کمک کنید یاد بگیرند.
زود شروع کنید - حتی کودکان نوپا هم می توانند تصمیم بگیرند
فرآیند تصمیم گیری خود را برای کودک الگو کنید.
مشارکت دادن کودک در تصمیم گیری
تصمیم مهم و مهم تر
چه زمانی باید عقب نشینی کرد؟
بچه های بزرگتر، تصمیمات بزرگتر
بگذارید تصمیمات بد بگیرند - و از آنها درس بگیرند.