برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
درک شخصیت برای اکثر ما آسان است. این چیزی است که شما را می سازد، شما. این شامل تمام ویژگی هایی است که شما را از دیگران متمایز می کند.
در دنیای تحقیقات روانشناسی، شخصیت کمی پیچیده تر است. تعریف شخصیت می تواند پیچیده باشد و نحوه تعریف آن می تواند بر نحوه درک و اندازه گیری آن تأثیر بگذارد.
به گفته محققان پروژه شخصیت، شخصیت «الگوی منسجم عاطفه، شناخت و تمایلات (اهداف) است که منجر به رفتار می شود» (روول، 2013).
در همین حال، انجمن روانشناسی آمریکا (APA) شخصیت را به عنوان "تفاوت های فردی در الگوهای مشخصه تفکر، احساس و رفتار" تعریف می کند (2017).
هر طور که شخصیت را تعریف کنید، این بخش مهمی از شخصیت شماست. در واقع، شخصیت با رضایت از زندگی همبستگی مثبت نشان می دهد (بویس، وود و پاودتاوی، 2013). از آنجایی که شخصیت تأثیر زیادی بر زندگی ما دارد، مهم است که روشی قابل اعتماد برای مفهوم سازی و اندازه گیری آن داشته باشیم.
رایج ترین چارچوب شخصیتی، پنج بزرگ است که به عنوان مدل پنج عاملی شخصیت نیز شناخته می شود. این نظریه شخصیت نه تنها در مورد افراد در بسیاری از کشورها و فرهنگ های سراسر جهان اعمال می شود (اشمیت و همکاران، 2007)، بلکه مقیاس ارزیابی قابل اعتمادی را برای سنجش شخصیت ارائه می دهد.
امروزه بسیاری از محققان بر این باورند که پنج ویژگی اصلی شخصیت وجود دارد. شواهد این نظریه برای سالهای متمادی در حال رشد بوده است، که با تحقیقات DW Fiske (1949) شروع شد و بعداً توسط محققان دیگر از جمله نورمن (1967)، اسمیت (1967)، گلدبرگ (1981)، و McCrae & گسترش یافت. کاستا (1987).
"پنج بزرگ" دسته بندی های گسترده ای از ویژگی های شخصیتی هستند. در حالی که مجموعه قابل توجهی از ادبیات از این مدل پنج عاملی شخصیت پشتیبانی می کند، محققان همیشه در مورد برچسب های دقیق برای هر بعد توافق ندارند.
ممکن است استفاده از مخفف OCEAN (باز بودن، وظیفه شناسی، برونگرایی، موافق بودن و روان رنجوری) هنگام تلاش برای به خاطر سپردن پنج ویژگی بزرگ مفید باشد. CANOE (برای وظیفه شناسی، موافق بودن، روان رنجوری، باز بودن و برونگرایی) مخفف رایج دیگری است که استفاده می شود.
توجه به این نکته ضروری است که هر یک از پنج عامل شخصیتی محدوده ای بین دو افراط را نشان می دهد
. به عنوان مثال،
1.برونگرایی (همچنین غالباً برون گرایی نوشته می شود)
2.موافق بودن
3. صراحت
4.وظیفه شناسی
5.روان رنجوری.
هر صفت نشان دهنده یک پیوستار است.
افراد می توانند برای هر صفت در هر نقطه از زنجیره سقوط کنند.
آنها همچنین به پیش بینی برخی از پیامدهای مهم زندگی مانند آموزش و سلامت معروف هستند.
مدل پنج عامل بزرگ که به عنوان مدل پنج عاملی نیز شناخته می شود، پذیرفته شده ترین نظریه شخصیتی است که امروزه توسط روانشناسان ارائه می شود. این نظریه بیان می کند که شخصیت را می توان به پنج عامل اصلی خلاصه کرد که با نام اختصاری CANOE یا OCEAN شناخته می شوند:
بر خلاف سایر نظریههای صفت که افراد را به دستههای دوتایی (به عنوان مثال درونگرا یا برونگرا ) دستهبندی میکنند، مدل پنج بزرگ ادعا میکند که هر ویژگی شخصیتی یک طیف است.
بنابراین، افراد در یک مقیاس بین دو انتهای افراطی رتبه بندی می شوند.
مقیاس بزرگ پنج شخصیتی
برای مثال، هنگام اندازهگیری برونگرایی، فرد بهعنوان برونگرا یا درونگرا طبقهبندی نمیشود، بلکه در مقیاسی قرار میگیرد که سطح برونگرایی آنها را تعیین میکند.
با رتبه بندی افراد بر اساس هر یک از این ویژگی ها، می توان به طور موثر تفاوت های فردی را در شخصیت اندازه گیری کرد.
مدل پنج بزرگ از مشارکت بسیاری از محققان مستقل ناشی شد. گوردون آلپورت و هنری اودبرت برای اولین بار در سال 1936 فهرستی از 4500 اصطلاح مربوط به ویژگی های شخصیتی را تشکیل دادند (Vinney, 2018). کار آنها پایه و اساس را برای روانشناسان دیگر فراهم کرد تا شروع به تعیین ابعاد اساسی شخصیت کنند.
در دهه 1940، ریموند کتل و همکارانش از تحلیل عاملی (یک روش آماری) استفاده کردند تا فهرست آلپورت را به شانزده ویژگی محدود کنند. با این حال، روانشناسان متعددی فهرست کتل را بررسی کردند و دریافتند که می توان آن را به پنج ویژگی کاهش داد. از جمله این روانشناسان دونالد فیسک، نورمن، اسمیت، گلدبرگ و مک کری و کاستا بودند (چری، 2019).
به طور خاص، لوئیس گلدبرگ به شدت از پنج عامل اصلی شخصیت دفاع کرد (اکرمن، 2017). کار او توسط McCrae & Costa که اعتبار مدل را تأیید کرد و مدل مورد استفاده امروزی را ارائه کرد: وظیفهشناسی، توافقپذیری، روان رنجوری، گشودگی به تجربه، و برونگرایی را توسعه دادند.
این مدل به "پنج بزرگ" معروف شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. این نظریه در بسیاری از جمعیت ها و فرهنگ ها مورد تحقیق قرار گرفته است و امروزه پذیرفته شده ترین نظریه شخصیت است.
هر یک از پنج ویژگی شخصیتی بزرگ، مقوله های بسیار گسترده ای را نشان می دهد که بسیاری از اصطلاحات مربوط به شخصیت را پوشش می دهد. هر خصیصه انبوهی از جنبه های دیگر را در بر می گیرد.
به عنوان مثال، ویژگی برونگرایی مقولهای است که شامل برچسبهایی مانند خوشرفتاری (اجتماعی)، جراتورزی (زور)، فعالیت (پر انرژی)، هیجانجویی (ماجراجویی)، احساسات مثبت (شوقزده) و گرمی (برونگرا) (جان) است.
پنج ویژگی بزرگ شخصیتی
بنابراین، Big Five اگرچه کاملاً جامع نیست، اما تقریباً تمام اصطلاحات مربوط به شخصیت را پوشش می دهد.
مقیاس بزرگ پنج شخصیتی
یکی دیگر از جنبه های مهم مدل پنج بزرگ، رویکرد آن به اندازه گیری شخصیت است. به جای دسته بندی سیاه و سفید، بر مفهوم سازی صفات به عنوان یک طیف تمرکز دارد تشخیص میدهد که بیشتر افراد در انتهای قطبی طیف نیستند، بلکه در جایی بین این دو قرار دارند.
وظیفه شناسی توانایی فرد را برای تنظیم کنترل تکانه خود به منظور درگیر شدن در رفتارهای هدفمند توصیف می کند (گروهول، 2019). عناصری مانند کنترل، بازداری و تداوم رفتار را اندازه گیری می کند.
جنبه های وظیفه شناسی شامل موارد زیر است (جان و سریواستاوا، 1999):
کسانی که نمره بالایی در وظیفه شناسی دارند را می توان به عنوان سازمان یافته، منضبط، جزئیات گرا، متفکر و مراقب توصیف کرد. آنها همچنین کنترل تکانه خوبی دارند که به آنها امکان می دهد وظایف را کامل کرده و به اهداف برسند.
کسانی که امتیاز پایینی در وظیفه شناسی دارند، ممکن است با کنترل تکانه دست و پنجه نرم کنند، که منجر به مشکل در تکمیل وظایف و تحقق اهداف می شود.
آنها بیشتر بی نظم هستند و ممکن است ساختار بیش از حد را دوست نداشته باشند. همچنین ممکن است رفتارهای تکانشی و بی دقتی بیشتری داشته باشند.
توافق پذیری به نحوه برخورد افراد با روابط با دیگران اشاره دارد. برخلاف برون گرایی که شامل پیگیری روابط است، توافق پذیری بر جهت گیری افراد و تعامل با دیگران متمرکز است (اکرمن، 2017).
جنبه های توافق پذیری شامل موارد زیر است (جان و سریواستاوا، 1999):
کسانی که از نظر رضایت بالا هستند را می توان به عنوان افرادی مهربان، قابل اعتماد و مورد پسند توصیف کرد. آنها نسبت به نیازهای دیگران حساس هستند و کمک کننده و همکاری هستند. مردم آنها را قابل اعتماد و نوع دوست می دانند.
کسانی که از نظر توافق پایین هستند ممکن است مشکوک، دستکاری و غیرهمکار تلقی شوند. آنها ممکن است هنگام تعامل با دیگران متخاصم باشند و این امر باعث می شود کمتر مورد پسند و اعتماد قرار گیرند.
برون گرایی نشان دهنده تمایل و شدتی است که فرد به دنبال تعامل با محیط خود، به ویژه از نظر اجتماعی است. سطح راحتی و قاطعیت افراد در موقعیت های اجتماعی را در بر می گیرد.
علاوه بر این، منابعی را نیز منعکس می کند که کسی از آنها انرژی می گیرد.
جنبه های برون گرایی شامل موارد زیر است (جان و سریواستاوا، 1999):
کسانی که برون گرایی بالایی دارند عموماً قاطع، اجتماعی، سرگرم کننده و برون گرا هستند. آنها در موقعیت های اجتماعی پیشرفت می کنند و در بیان نظرات خود احساس راحتی می کنند. آنها تمایل به کسب انرژی و هیجان از بودن در کنار دیگران دارند.
کسانی که در برونگرایی امتیاز پایینی دارند اغلب درونگرا نامیده می شوند . این افراد معمولاً محتاط تر و ساکت تر هستند. آنها ترجیح می دهند به جای نیاز به شنیده شدن، به حرف های دیگران گوش دهند.
درونگراها اغلب برای به دست آوردن انرژی به دورههایی از تنهایی نیاز دارند، زیرا حضور در رویدادهای اجتماعی میتواند برای آنها بسیار خستهکننده باشد. نکته مهم این است که افراد درونگرا لزوما از رویدادهای اجتماعی بدشان نمی آید، بلکه آنها را خسته کننده می دانند.
گشودگی به تجربه به تمایل فرد برای آزمایش چیزهای جدید و همچنین شرکت در فعالیت های تخیلی و فکری اشاره دارد. این شامل توانایی "فکر کردن خارج از جعبه" است.
جنبه های باز بودن شامل موارد زیر است (جان و سریواستاوا، 1999):
کسانی که امتیاز بالایی در گشودگی به تجربه دارند، خلاق و هنرمند تلقی می شوند. آنها تنوع را ترجیح می دهند و برای استقلال ارزش قائل هستند. آنها در مورد محیط اطراف خود کنجکاو هستند و از سفر و یادگیری چیزهای جدید لذت می برند.
افرادی که امتیاز پایینی در گشودگی به تجربه دارند، روال را ترجیح می دهند. آنها از تغییر و امتحان چیزهای جدید ناراحت هستند، بنابراین چیزهای آشنا را به ناشناخته ترجیح می دهند. از آنجایی که آنها افراد عملی هستند، اغلب برایشان مشکل است که خلاقانه یا انتزاعی فکر کنند.
روان رنجورخویی ثبات عاطفی کلی یک فرد را از طریق نحوه درک آنها از جهان توصیف می کند. به این نکته توجه میکند که چقدر احتمال دارد که یک شخص رویدادها را تهدیدآمیز یا دشوار تفسیر کند.
همچنین شامل تمایل فرد به تجربه احساسات منفی است.
جنبه های روان رنجورخویی شامل موارد زیر است (جان و سریواستاوا، 1999):
کسانی که در روان رنجوری نمرات بالایی دارند، اغلب احساس اضطراب، ناامنی و ترحم به خود می کنند. آنها اغلب بدخلق و تحریک پذیر تلقی می شوند. آنها مستعد غم و اندوه مفرط و عزت نفس پایین هستند.
کسانی که در روان رنجورخویی نمره پایینی دارند، بیشتر آرام، ایمن و از خود راضی هستند. آنها کمتر به عنوان مضطرب یا بد خلق تلقی می شوند. آنها به احتمال زیاد عزت نفس بالایی دارند و انعطاف پذیر می مانند.
نمرات افراد از Big Five در بیشتر عمرشان با تغییرات جزئی از کودکی تا بزرگسالی نسبتاً ثابت باقی می ماند. مطالعهای که توسط سوتو و جان (2012) انجام شد، تلاش کرد روند رشد پنج صفت بزرگ را ردیابی کند.
آنها دریافتند که موافق بودن و وظیفه شناسی کلی با افزایش سن افزایش می یابد. به طور کلی هیچ روند معنی داری برای برون گرایی وجود نداشت، اگرچه همبستگی کاهش یافت و قاطعیت افزایش یافت.
گشودگی به تجربه و روان رنجورخویی از نوجوانی تا اواسط بزرگسالی اندکی کاهش یافت. محققان به این نتیجه رسیدند که روندهای مهم تری در جنبه های خاص (مانند ماجراجویی و افسردگی) به جای پنج ویژگی بزرگ وجود دارد.
مانند تمام نظریه های شخصیت ، پنج بزرگ هم تحت تأثیر طبیعت و هم از تربیت است. مطالعات دوقلو نشان داده اند که وراثت پذیری (میزان واریانسی که می توان به ژن ها نسبت داد) صفات پنج بزرگ 40-60٪ است.
جانگ و همکاران (1996) مطالعه ای را با 123 جفت دوقلوهای همسان و 127 جفت دوقلوهای برادر انجام داد. آنها وراثت پذیری وظیفه شناسی، توافق پذیری، روان رنجوری، گشودگی به تجربه و برون گرایی را به ترتیب 44، 41، 41، 61 و 53 درصد تخمین زدند.
این یافته مشابه یافته های مطالعه دیگری بود که در آن وراثت پذیری وظیفه شناسی، توافق پذیری، روان رنجوری، گشودگی به تجربه و برون گرایی به ترتیب 49، 48، 49، 48 درصد و 50 درصد برآورد شد (Jang et al. همکاران، 1998).
چنین مطالعات دوقلو نشان می دهد که پنج ویژگی شخصیتی بزرگ به طور قابل توجهی تحت تأثیر ژن ها هستند و هر پنج ویژگی به یک اندازه قابل وراثت هستند. وراثت پذیری برای مردان و زنان تفاوت معنی داری به نظر نمی رسد (Leohlin et al., 1998).
مطالعات کشورهای مختلف نیز از ایده یک پایه ژنتیکی قوی برای پنج ویژگی شخصیتی بزرگ حمایت می کند (ریمان و همکاران، 1997؛ یاماگاتا و همکاران، 2006).
تفاوتهایی در پنج ویژگی شخصیتی بزرگ بین جنسیتها مشاهده شده است، اما این تفاوتها در مقایسه با تفاوتهای بین افراد در همان جنسیت ناچیز است.
کاستا و همکاران (2001) داده ها را از بیش از 23000 مرد و زن در 26 کشور جمع آوری کرد. آنها دریافتند که «تفاوتهای جنسیتی از نظر بزرگی متوسط، سازگار با کلیشههای جنسیتی هستند و در فرهنگها قابل تکرار هستند» (ص. 328).
یافته جالب دیگر این بود که تفاوت های جنسیتی بزرگتر در کشورهای غربی و صنعتی گزارش شده است. محققان پیشنهاد کردند که قابل قبول ترین دلیل برای این یافته، فرآیندهای اسناد است.
آنها حدس زدند که اقدامات زنان در کشورهای فردگرا بیشتر به شخصیت او نسبت داده می شود در حالی که اقدامات زنان در کشورهای جمع گرا بیشتر به تبعیت آنها از هنجارهای نقش جنسیتی نسبت داده می شود.
1,روابط
در ازدواج هایی که یکی از طرفین در مورد رضایت، ثبات و باز بودن امتیاز کمتری نسبت به دیگری کسب می کند، احتمالاً نارضایتی زناشویی وجود دارد (Myers, 2011).
به نظر می رسد روان رنجوری یک عامل خطر برای بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله افسردگی، اسکیزوفرنی، دیابت، آسم، سندرم روده تحریک پذیر و بیماری قلبی باشد (لاهی، 2009).
افراد مبتلا به روان رنجورخویی به ویژه در برابر اختلالات خلقی مانند افسردگی آسیب پذیر هستند . توافق پایین نیز با احتمال بیشتر مشکلات سلامتی مرتبط است (جان و سریواستاوا، 1999).
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد وظیفه شناسی یک عامل محافظتی در برابر بیماری های بهداشتی است. افرادی که امتیاز بالایی در وظیفه شناسی دارند، نتایج سلامت و طول عمر بهتری دارند (جان و سریواستاوا، 1999).
محققان بر این باورند که این امر به دلیل داشتن زندگی منظم و منظم توسط افراد وظیفه شناس و همچنین کنترل تکانه برای پیروی از رژیم های غذایی، برنامه های درمانی و غیره است.
نمره بالا در وظیفه شناسی نمرات بهتر دبیرستان و دانشگاه را پیش بینی می کند (Myers, 2011). برعکس، توافق پذیری کم و وظیفه شناسی پایین، بزهکاری نوجوانان را پیش بینی می کند (جان و سریواستاوا، 1999).
وظیفه شناسی قوی ترین پیش بینی کننده هر پنج ویژگی برای عملکرد شغلی است (جان و سریواستاوا، 1999). نشان داده شده است که نمره بالای وظیفه شناسی به عملکرد بالای کار در همه ابعاد مربوط می شود.
نشان داده شده است که سایر صفات جنبه های خاص تری از عملکرد شغلی را پیش بینی می کنند. به عنوان مثال، توافق پذیری و روان رنجورخویی عملکرد بهتری را در مشاغلی که کار تیمی در آن دخیل است، پیش بینی می کند.
با این حال، موافق بودن به طور منفی با کنشگری فردی مرتبط است. گشودگی به تجربه به طور مثبت با پیش فعالی فردی مرتبط است اما به طور منفی با کارایی تیم مرتبط است (نیل و همکاران، 2012).
برون گرایی پیش بینی کننده رهبری و همچنین موفقیت در فروش و موقعیت های مدیریتی است (جان و سریواستاوا، 1999).
پنج بزرگ برای سازماندهی ویژگی های شخصیتی به جای یک نظریه جامع شخصیت ایجاد شد.
بنابراین، بیشتر توصیفی است تا توضیحی و به طور کامل تفاوت بین افراد را توضیح نمی دهد (جان و سریواستاوا، 1999). همچنین به اندازه کافی دلیل علّی برای رفتار انسان ارائه نمی کند.
اگرچه پنج بزرگ در بسیاری از کشورها آزمایش شده است و وجود آن به طور کلی توسط یافته ها پشتیبانی می شود (McCrae، 2002)، برخی مطالعات وجود داشته است که از مدل آن پشتیبانی نمی کند. اکثر مطالعات قبلی حضور پنج بزرگ را در جمعیت های شهری و باسواد آزمایش کرده اند.
مطالعه ای توسط Gurven و همکاران. (2013) اولین کسی بود که اعتبار مدل پنج بزرگ را در یک جمعیت عمدتاً بی سواد و بومی در بولیوی آزمایش کرد. آنها یک فهرست 44 موردی از پنج بزرگ را اجرا کردند، اما دریافتند که شرکت کنندگان آیتم ها را مطابق با ویژگی های پنج بزرگ مرتب نمی کنند.
تحقیقات بیشتری در مورد جمعیت های بی سواد و غیر صنعتی برای روشن شدن چنین اختلافاتی مورد نیاز است.
مک کری و همکارانش همچنین دریافتهاند که پنج ویژگی بزرگ نیز بهطور قابلتوجهی جهانی هستند. یک مطالعه که افراد بیش از 50 فرهنگ مختلف را مورد بررسی قرار داد، نشان داد که این پنج بعد را می توان به طور دقیق برای توصیف شخصیت استفاده کرد.
بر اساس این تحقیق، بسیاری از روانشناسان اکنون بر این باورند که پنج بعد شخصیتی نه تنها جهانی هستند. آنها همچنین منشأ بیولوژیکی دارند. روانشناس دیوید باس پیشنهاد کرده است که توضیحی تکاملی برای این پنج ویژگی اصلی شخصیت ارائه دهد، که نشان می دهد این ویژگی های شخصیتی نشان دهنده مهم ترین ویژگی هایی است که چشم انداز اجتماعی ما را شکل می دهد.
تحقیقات نشان می دهد که تأثیرات بیولوژیکی و محیطی هر دو در شکل گیری شخصیت ما نقش دارند. مطالعات دوقلو نشان می دهد که هم طبیعت و هم تربیت در رشد هر یک از پنج عامل شخصیتی نقش دارند.
یک مطالعه درباره زیربنای ژنتیکی و محیطی این پنج صفت، 123 جفت دوقلوهای همسان و 127 جفت دوقلوهای برادر را بررسی کرد. یافته ها نشان داد که وراثت پذیری هر صفت برای برون گرایی 53 درصد، موافق بودن 41 درصد، وظیفه شناسی 44 درصد، روان رنجورخویی 41 درصد و باز بودن 61 درصد بود.
مطالعات طولی همچنین نشان می دهد که این پنج ویژگی بزرگ شخصیتی در طول بزرگسالی نسبتاً پایدار هستند. یک مطالعه روی بزرگسالان در سن کار نشان داد که شخصیت در طول یک دوره چهار ساله پایدار است و در نتیجه رویدادهای نامطلوب زندگی تغییر کمی نشان می دهد.
مطالعات نشان داده اند که بلوغ ممکن است بر این پنج صفت تأثیر بگذارد. با افزایش سن، افراد برونگرا کمتر، روان رنجورتر و کمتر پذیرای تجربه می شوند. از سوی دیگر، توافق پذیری و وظیفه شناسی با افزایش سن افراد افزایش می یابد.
همیشه به یاد داشته باشید که رفتار متضمن تعامل بین شخصیت اساسی فرد و متغیرهای موقعیتی است. موقعیتی که فرد در آن قرار می گیرد نقش عمده ای در نحوه واکنش فرد دارد. با این حال، در بیشتر موارد، افراد پاسخ هایی را ارائه می دهند که با ویژگی های شخصیتی زیربنایی آنها سازگار است.
این ابعاد حوزه های وسیعی از شخصیت را نشان می دهد. تحقیقات نشان داده است که این دسته بندی ویژگی ها در بسیاری از افراد با هم اتفاق می افتد. به عنوان مثال، افرادی که اجتماعی هستند، معمولاً پرحرف هستند. با این حال، این ویژگی ها همیشه با هم ظاهر نمی شوند. شخصیت پیچیده و متنوع است و هر فرد ممکن است رفتارهایی را در چندین مورد از این ابعاد نشان دهد.