برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است. وقتی درباره ی مطلبی به طور غیر مستقیم صحبت می کنیم ، به آن کنایه می گوییم. کنایه سخنی است که دو مفهوم دور و نزدیک دارد و مقصود گوینده ، معنای دور آن است . گاه شاعران و نویسندگان برای افزودن بر تاثیر و قدرت سخن خود رویدادها را بسیار بیشتر از آن چه هست، توصیف می کنند به اینگونه بزرگ نمایی در بیان حوادث «مبالغه» میگویند . نبندد مرا دست چرخ بلند میگویند از هفت خان رستم گذشته است. هفت خان نام هفت مرحله از جنگهای رستم این درس درباره هفت خان رستم مطالبی گفته است رستم برای نجات دادن کیکاووس پادشاه ایران به مازندران می رود و با دیوها می جنگد رستم در این سفر هفت مرحله سخت و دشوار را طی میکند که به آن هفت خوان می گویند.درسنامه درس پنجم فارسی ششم (هفت خان رستم)
آرایه های ادبی درس هفت خان رستم
کنایه :مبالغه :
که گفتت برو دست رستم ببند
در این بیت شاعر در قدرت و توانایی رستم ، مبالغه کرده است که از نظر عقل باور کردنی نیست؛ یعنی حتی روزگار هم نمی تواند دست رستم را ببندد و او را اسیر کند .معنی جمله ها
معنی به کنایه توانسته است مراحل دشواری را پشت سر بگذارد و به موفقیت برسد.
دیوها را از پای در می می آورد.
معنی به کنایه : دیوها را نابود می کرد.
رخش به تنگ می آید.
معنی به کنایه : رخش خسته می شود.معنی واژه ها
رخش : اسم اسب رستم در لغت به معنی رنگ سرخ و سفید مخلوط شده است.
اژدها: جانور افسانه ای بزرگ به شکل سوسمار اغلب دو سر دارد.
از بند رهایی دهد: از زندان و اسارت آزاد کند.
دیوان: جمع ،دیو موجودات خیالی و ترسناک
کیکاووس: پادشاه نادان و بی اراده ی ایرانی
سم : قسمت انتهایی انگشتان حیوانات که مثل کفش برای آنهاست.
آذرگشسب : آتش تند و تیز اسم یکی از پهلوانان است.
دیده : چشم
نخجیر: شکار
نبرد: جنگ
چاک چاک : پاره پاره
قوی پنجه: زورمند توانا
رهایی: آزادی
فرجام : پایان آخر کار عاقبت کار
پیکار: جنگ
تیمار کردن مراقبت ،کردن خدمت کردن ، رسیدگی به آب و خوراک حیوان
زابلستان : نام شهری در استان سیستان وبلوچستان
اهریمن : شیطان و ابلیس سخت پر از رنج و زحمت
سهمگین : خوفناک، ترس آور ، ترسناک
قصد : خواست و اراده برای انجام کاری
بدین سان : به این گونه
اولاد: نام دیوی است که در خان پنجم رستم با وی و سپاهیانش مواجه می شود وآنان را تارو مار میکند. یال : موهای بلند پشت گردن اسب
آنان را تار و مار می کند.
خم: در این درس به معنی حلقه ی طناب کمربند طناب بند: ریسمان
داور: انصاف دهنده ، خدای تعالی
زبهر: به خاطر
نیایش: راز و نیاز کردن با خداوند
چیره : غالب و پیروز (چیرگی : پیروزی)
دادگر: کسی که با عدالت رفتار می
کند
دلیر: شجاع
بیم : ترس
یزدان : آفریدگار – خداوند
حیله :مکرو فریب
دستگاه :شکوه ، قدرت ،عظمت
گردی: پهلوانی
ارژنگ دیو نام یکی از سرداران دیو سپید است ششمین خان ،رستم جنگ با ارژنگ دیو است. پیام درس