برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
ب کوچولو نقطهاش را دوست نداشت. راه که میرفت، گیر میکرد به نقطهاش و میافتاد زمین. یک روز رفت پیش قیچی و گفت :” چین و چین و چین … نقطه را بچین!” قیچی، نقطه را چید. ب، بی نقطه شد. راحت و خوشحال دوید و رفت به مدرسه. نشست روی تخته سیاه و گفت: “سلام!” تخته سیاه گفت: “تو دیگه کی هستی؟ تو هیچی نیستی!” ب بی نقطه، ناراحت شد. رفت و نشست روی دفتر مشق. دفتر گفت: “ تو دیگه کی هستی؟ تو هیچی نیستی!” ب بی نقطه، خیلی ناراحت شد. داد زد : “ من ب هستم!” پاک کن گفت: “ نه، تو اشتباهی هستی!” و خواست که پاکش کند. ب بینقطه، ترسید. داد زد: “کمک، کمک!…” مداد سیاه آمد به کمکش . زود یک نقطه برایش گذاشت . ب شد مثل اولش . از خوشحالی داد زد: “ حالا دیدید؟… من ب هستم!… من ب هستم!” پاک کن نگاهش کرد و گفت: “ ببخشید… مثل این که من اشتباهی آمدم!” و راهش را کج کرد و رفت. آموزش نشانه ی ( بـ غیر آخر - ب آخر ) اسمت چیه؟(آ) هستی نه نه نه (ب) هستم من (ب) آخر هستم شبیه قایق هستم نقطه ای خیلی کوچک زیر پایم گذاشتم در کلمات بسیار آخرین حرف من هستم مثل آب مثل تاب آخرین حرف آداب حالا بگو چه هستم ؟ ب ب بدون هیچ صدا بگو که هستم؟ ب ب با حرکت لب ها بگو چه هستم؟ ب ب معرفی 15 کتاب بین المللی و ترجمه شده برای کمک به درمان اضطراب داستان ب کوچولو
شعر نشانه_ب